اگه اتفاقات خیلی درشت و وحشتناک بعضی سالها، مثل سالهای ۹۵ و ۹۰ رو نادیده بگیرم، سال ۹۸ زیباترین و زیباترین و زیباترین و پراتفاقترین و مهمترین و ترسناکترین و عجیبترین و ناخوشترین سال زندگی من بود! سالی که پر از
اولین و پر از
ترینهای دورِ دورِ دور بود. پر از شدنِ ناشدنیترینها. پر از بودنِ نابودنیترینها.
نمیخوام بشینم و ماه به ماه، فصل به فصل، روز به روز و اتفاق به اتفاق مرور کنم. اما امسال، من بدترین حسوحال رو توی روز کنکور و اون شب و صبح تجربه کردم. امسال نشستم پشت فرمون پراید آموزشگاهی و توی خیلی از خیابونهای رشت رانندگی کردم و بیتوجه به حرف مربی، سر پل رازی سه رو پر کردم و سر دخانیات چهار رو. امسال فهمیدم انتخابهای گذشته چطوری زنجیر میبندن بهت و خب، اونقدری قوی نبودم که بتونم از شرشون کاملاً خلاص بشم. امسال تونستم محیط متفاوتی رو تجربه کنم که هرچند شباهت جزئیش به مدرسه باعث دلخوریم بود، اما نمیتونستم بخش جدی و مهمش رو نادیده بگیرم. امسال تونستم خیلی کوتاه، خیلی کوتاه، با خودم بجنگم و چشمها رو ببینم. تونستم خیلی کوتاه، خیلی کوتاه،
خوابم رو زندگی کنم. امسال تونستم بعد از سالها، زندگیم رو از خونه لعنتی بکشم بیرون و زندگی جدا رو تجربه کنم؛ که انکار دلچسب بودنش هم چیزی رو حل نمیکنه. امسال از پس سیزده دی زنده موندم و توی بیستویک دی از نفس افتادم. امسال تونستم دوبار برم لب حوض، که نظیر نداشت. تونستم جریانهای زندگیم رو بببنم؛ ۲۶آبان میانترم شیمی۱، ۳۰ آبان میانترم ریاضی۱، ۲۸آبان، ۲۹آبان نمره شیمی۱، ۲آذر گرفتن خوابگاه، ۲اسفند طرشت جنوبی. راستی! امسال تونستم نامه بنویسم و تجربه خیلی خوبی بود! کاش میشد داد کبوترا ببرنش چندصدکیلومتر اونطرفتر.
سال ۹۸، روزای ۹۸ تموم شد. اتفاقات ۹۸، لحظههای ۹۸، ناامیدیهای ۹۸، خستگیهای ۹۸، کم بودنای ۹۸، ناتوانیهای ۹۸، هیجانهای ۹۸، سکتههای ۹۸، دستبهزانو شدنای ۹۸، لکنتهای ۹۸، شبهای ۹۸، انتظارهای ۹۸، عصرهای ۹۸، متروهای ۹۸، انقلابهای ۹۸، همشون تموم شدن. گذشتن. حاضری ۹۹ رو شروع کنیم؟
درباره این سایت